...

روزی از روزها

شبی از شب ها

خواهم افتاد و خواهم مرد

اما می خواهم هرچه بیشتر بروم

تا هر چه دورتر بیفتم

تا هر چه دیرتر بیفتم

تا هر چه دیرتر و دورتر بمیرم

نمی خواهم حتی یک گام یا یک لحظه

پیش از این که می توانستم بروم و بمانم

افتاده باشم و جان داده باشم

همین